بیوگرافی
ناصرپورپیرار، دی ماه سال 1319 در تهران دیده به جهان گشود. از دوران نوجوانی وارد صنعت چاپ و نشر کشور شد. به دلیل داشتن شخصیتی جستوجوگر و مبارز، در جریانات سیاسی آن دوران فعال بود. آشنایی او با حزب توده، آرام آرام وی را در مقام منتقدین این حزب قرار داد، اقدامات آنها را به نفع خلق ایران ندید و حتی آن را در تناقض آشکار با خط مشی حزب دانست، لذا با انتشار جزوههای هفت گانهای موسوم به «خطاب به سومین کنگره حزب توده ایران« (معروف به جزوههای ناریا)، با این گروه تعیین تکلیف نمود.
به اعتراف رهبران این حزب، یادداشتهای او مهمترین ضربه کاری بر پیکره نیمه جان حزب توده وارد نمود. آنها به سبب این آسیب، اتهاماتی را به وی وارد ساختند که هیچ گاه به اثبات نرسید.
«دوست ارجمند رفیق بنا کننده
پس از عرض درود؛
نوشتهای را که برای اظهار نظر به من داده بودید با احساس ناراحتی کامل خواندم. مایل نبودم چنین نوشتهای را از شما ببینم. به نظر من این نوشته نه از جهت حقایق و فاکتهای تاریخی و سیاسی، نه از جهت مصالح جنبش انقلابی و حزب و نه از جهت مصالح سیاسی و اجتماعی و شخصیت اخلاقی خود شما در موضع درست، اصولی، معقول و سازندهای نیست. شما نه فقط مشی رهبری حزب را قبل از انقلاب یک مشی مخالف وحدت نیروهای چپ میدانید، این مشی را در دو سال پس از انقلاب نیز یک مشی تسلیم ناروا به خرده بورژوازی و سراپا نادرست میشمرید! این قضاوتها اصولی نیست و مبتنی بر تعبیرات عصبانی و اطلاعات جسته گریخته است. من به نوبه خود به مثابه دوست و رفیق از شما انتظار دارم به نگارش یا پخش چنین نوشتههایی ابداً دست نزنید. زیرا در درجه اول، زیان آن متوجه شخصیت خود شماست که تاکنون به عنوان یک ناشر و نویسنده مترقی شناخته شدهاید و نیز به جریانی که مورد علاقه شماست سودی نمیرساند.
با احترام، طبری، خرداد 59»
ایشان با داشتن تجربیات بسیار سودمند از دوران مبارزات ضد طاغوتی در عصر پهلوی و بر اساس تحقیقات مستمر و خستگی ناپذیر خود، توانست کتابهایی را به رشته تحریر درآورد که نگاهی نوین و انتقادی نسبت به تاریخ ایران و جهان ارائه کرد. انتشار این کتابها از اواخر دهه 70 با ارائه نقدی درباره «سعدی» و آثار و دوران زندگی او با عنوان «مگر این پنج روزه» آغاز گردید. مجموعه بررسیهای تاریخی ایشان با عنوان «تأملی در بنیان تاریخ ایران» انقلابی در زمینه علوم انسانی در سطح جهان به وجود آورده است و علی رغم تمامی مشکلاتی که در ارائه این آثار به جامعه فرهنگی و روشن فکری ما وجود دارد، اکنون شاهد تحولات و تأثیرات بسیار عمیق این کتابها در لایههای مختلف اجتماعی ایران هستیم. گرچه بیشتر طرفداران و مخالفین پورپیرار حاضر نیستند به نقش او در ایجاد این تحولات فکری اشارهای داشته باشند و منشاء تأثیر نوشتهها و تحقیقات خود را بر زبان بیاورند، اما میتوان نتایج این پژوهشها را به روشنی در آثار و عکس العملهای جامعه روشن فکری ایران مشاهده نمود.
«زهر را در کام دروغ پردازان چکانده و آشکارا شاهد نزع کهنه شیادان تاریخ تراشیم. در این جا کسی اسکندر و عرب و چنگیز و هلاکو و تیمور و اشرف افغان را دشمن نمیشمارد، برای ورود دروغین محمود غزنوی و نادر به هند هورا نمیکشد، به افسانههای مربوط به آنها پوزخند میزند و فارغ از تزویرهای جاری، انسان را میجوید که هرچه بیهنر و نازیبا و بیعشقتر، واقعیتر و قابل شناختتر است.
این یادداشتها در پی یافتن علت اصلی واپس ماندگیهای کنونی و عمومی است که هنوز انسان را پس از هفت هزاره سعی برای سامان جمعی، چنین ناتوان و درمانده نگه داشته و از مسیرهای معین و مطمئنی ثابت کرده است که مجرم اصلی این بیسرانجامی محض، یهودیاناند که شیرازه حقیقت را از هم شکافته، برای انداختن شولای مظلومیت بر بالای قوم خود، برگی دانایی ناآلوده باقی نگذارده، اعتنایی به فرهنگ و مودت انسانی نداشته، در زمان لازم به کشتار و تحمیق و توطئه رو کرده و به درازا و حجم جادههای خوش ساخت کهن و باستانی چین هم دروغ بافتهاند. این جا صدای جمعی از مسلمانان بلند است که همکیشان و هماندیشان و حق جویان جهان را به بازپرسی قوم یهود، آن هم فقط در حوزه فرهنگی میخوانند که بیگمان، برترین خیانت و جنایت را در آن جا مرتکب شدهاند. اگر قابل اثبات است که بیرون از حوزه تجسسات در علوم محض، بر هیچ مبتدایی در دایره تحقیقات انسانی و اجتماعی اعتباری نیست و اگر میتوان معلوم کرد که یهودیان در سیما و نام خدمت گزاران فرهنگ، تا اندازه حک کتیبه و جعل کتاب و اختراع مشاهیر، در تمام زمینهها، دانایی و درستی را تمسخر کردهاند، پس هشدار این یادداشتها ارسال دعوتی است برای اخراج نهایی اسرائیلیات، از سراپای پیکره فرهنگ عمومی انسان. آیا گمان میکنید از پس این خانه تکانی جهانی، در انبان فرهنگ موجود چه خواهد ماند؟! به یقین هیچ، زیرا برای پوسیده شناختن و دور ریختن دریافتهای معمول و متعارف امروز، در باب سرشت روزگار باستان و جهان میانه، تنها رجوع و رسیدگی از دو مرجع بیمایه: تواریخ هرودت و الفهرست ابن ندیم و تمام شروح معاصری که بر مبنای این منابع تنظیم شده، کافی است تا پرمایهترین قفسهها در غنیترین کتاب خانهها را به کلی از محتوا تخلیه کند.» (مجموعه مقالات برآمدن صفویه، بخش پنجم، یادداشت 187)
کتاب «اسلام و شمشیر» او فصل نوینی در آشنایی با قرآن و حوادث دوران صدر اسلام به مسلمانان جهان ارائه نمود و مکمل مستقل و تأثیر گذاری بر درک مجموعه کتابهای «تأملی در بنیان تاریخ ایران» شد.
این محقق بزرگ در سالهای جوانی از کوهنوردان برجسته کشور محسوب میشد و به زبانهای عربی و روسی تسلط داشت و همچنین در زمینه صنعت چاپ، عکاسی و معماری صاحب نظر بود. چاپ کتاب «همنشینی رنگها» قدرت او را در حوزه صنعت چاپ و رنگ به روشنی نشان میدهد. مجموعه داستانهای کوتاه او که در زبان فارسی نظیری ندارد، وی را در مقام یکی از برجستهترین نویسندگان معاصر ایران قرار میدهد.
خطمشی محققانه او که نگاهی بنیانی به مسائل مختلف جهان و منطقه داشت، اکنون با نام «بنیاناندیشی» شناخته میشود.
وی پس از سالها تحمل بیماری پارکینسون، که یادگاری از دشمنی یهود با تفکرات و اندیشه نوین ایشان بود، در هفتم شهریور سال 1394 دار فانی را وداع گفت، اما راه و روش و نگاه منتقدانه او برای طالبین واقعی حقیقت همچنان جاویدان و زنده خواهد ماند.
مجموعه آثار
آثار متنوع چاپ شده از قلم «ناصر پورپیرار» که به صورت تألیف، تنظیم، تدوین و جمعآوری ارائه شدهاند و چند مستند تصویری بر مبنای نوشتههای ایشان به شرح زیر میباشد:
1- «مگر این پنج روزه» (پژوهشی در احوال شیخ اجل مصلحالدین سعدی شیرازی)
2- سری کتابهای «تأملی در بنیان تاریخ ایران»
– کتاب اول: دوازده قرن سکوت!
بخش اول: برآمدن هخامنشیان، بخش دوم: اشکانیان، بخش سوم: ساسانیان 1، 2، 3
– کتاب دوم: پلی بر گذشته! (برآمدن اسلام)
بخش اول: بررسی اسناد، بخش دوم: بررسی اسناد، بخش سوم: بررسی اسناد و نتیجه
– مجموعه مقالات در تدارک هویت ملی (برآمدن صفویه)
بخش اول: مقدمات، بخش دوم: اشارات، بخش سوم: مشاهدات، بخش چهارم: مستندات، بخش پنجم: مسلمات، بخش ششم: محکمات، بخش هفتم: ثمرات
– مجموعه مقالات پایان پراکندگی (برآمدن مردم)
بخش اول: مقدمات، بخش دوم: قرینهها و امارات، بخش سوم: داستان حیات
3- «اسلام و شمشیر»
4- «معماری و هنر سرزمینهای اسلامی»
5- «چند بگو مگو»
6- «خطاب به سومین کنگره حزب توده ایران» (معروف به جزوههای ناریا)
7- «همنشینی رنگها»
8- مجموعههای داستانی: «پیروز باد ملت»، «هزار اتفاق میافتد»، «افسانههای ترکستان شوروی»
9- «حماسه نانگاپاربات»
10- «گام نخست در شطرنج»
11- مجموعه مقالات و یادداشتها: این یادداشتها در نشریات و مجلاتی مانند: عصر آزادی، شمس تبریز، چیستا، قرن بیست و یک، نقد کتاب و … به چاپ رسیدهاند.
12- مستندهای تصویری: تختگاه هیچکس (بررسی و اثبات نیمهکاره بودن تخت جمشید)، مجعولات مجلل (اثبات جعلی بودن کاخهای موسوم به کورش در پاسارگاد و استوانه گلی منتسب به او و نو کنده بودن کتیبههای پهلوی بر بدنه مکعب زرتشت)، ابطال شناسنامه (بررسی جعلی بودن کتیبه بیستون داریوش)، طوفان نوح (بررسی و توضیح درباره جغرافیای طوفان و عواقب حاصل از آن)، زخم نشر (بررسی علل و عوامل عقب ماندگی صنعت چاپ و نشر در ایران)